• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی

    معصوم اول – حضرت محمد(ص)

    ثمره اين ازدواج دختري به نام «فاطمه» (ع) بود كه تمام معصومين و رهبران امت اسلام از نسل او مي باشند.
    ده سال پس از ازدواج با «خديجه» ، سيلي خروشان در مكه جاري شد و خانه ي خدا را ويران ساخت.
    قريش تصميم گرفت خانه را تجديد بنا كند. كار ساختمان «كعبه» بين طوايف قريش تقسيم شد تا اختلافي به وجود نيايد ولي پس از كار پايان ساختمان ، هر طايفه اي مي خواست «حجرالاسود» را در جاي خود نصب كند و اين افتخار را نصيب خويش سازد.
    نزديك بود بر سر اين كار بين آنها درگيري و كشتار به وجود آيد تا اينكه پيامبر بينشان چنين قضاوت كرد كه سنگ را در پارچه اي بگذارند و همگي اطراف آنرا بگيرند و به جايگاه خود برده و نصب نمايد.
    در سن چهل سالگي زمان بعثت آن حضرت فرا رسيد. روزي كه در«غار حرا» مشغول عبادت و نيايش با خداي خويش بود توسط فرشته ، وحي به رسالت و پيامبري برگزيده شد.
    پس از آن به خانه رفت تا استراحتي كند كه ناگهان دوباره فرشته وحي به سراغش آمد و وي از استراحت و خواب منع كرد و به او دستور داد تا برخيزد و برنامه اش را آغاز كند.
    در آغاز ، دعوت حضرت پنهاني بود و افرادي به طور محرمانه به او ايمان مي آوردند. اول كسي كه به او ايمان آورد همسرش «خديجه» سپس «علي» (ع) بود.
    سه سال گذشت تا اينكه محيط مكه آمادگي دعوت علني پيدا كرد. او مأموريت يافت كه همه را به سوي خداي يكتا فرا خواند و با بت ها مبارزه كند.
    هر چند كه اين كار ، بسيار خطرناك بنظر مي رسيد ، زيرا سرپرستان قبايل براي خود ، خدايان و فرمانروايان قدرتمندي بودند و همه را به بردگي و اطاعت از خود كشانده بودند و ديگر اينكه شكستن بت هاي قبايل كه سالها با آنها خو گرفته بودند كاري بس دشوار به نظر مي رسيد ، ولي براي رسيدن به هدفي بزرگ كه گسترش آئين توحيد و يكتاپرستي بود چاره اي جز تسليم در برابر سختيها و ناملايمات نبود.
    پس از دعوت عمومي ، مخالفت و دشمني ها با او آغاز شد و زورمندان هر چه در توان داشتند به كار گرفتند تا جلوي او را بگيرند. ابتدا خواستند به وسيله رشوه او را از اين كار ، بازدارند ولي تلاش ايشان به جائي نرسيد.