نوع دیگر از شك مقتضای طبیعت كاوشگر و بحّاث و فحّاص بشر است كه می خواهد از همه چیز مطلع شود. این نوع از شك مقدمه ی یقین است و كمال است و ترجیح دارد بر جزم بعضی از جزمیون
منظور از حُسن و قبح یا خوب و بد بودن برخی موضوعات این است که ما بتوانیم بدون آنکه کسی به ما از خوب یا بد بودن چیزی بگوید، خودمان حسن و قبح آن را درک کنیم. در حقیقت می خواهیم بگوییم افعال ما فارغ از شرع یا گفتمان هر مکتب دیگری، در ذات خود یا خوب است یا بد.
هر انسان منصف و نیک اندیشی دقت کند، می فهمد ریشه فقر، در زیاده طلبی عده ای است که یا با بر پا کردن جنگ و ناامنی و استکبار، ملت یا ملت هایی را به فقر می کشانند. یا در سطحی کوچکتر با گران فروشی و احتکار و تقلب و ... خون عده ای را در شیشه می کنند تا خودشان در تجملات و عیاشی ها غوطه خورند.
عالم از خداوند ناشی شده است و خداوند بر اساس صفاتش که لطف بی نهایت و قدرت بی نهایت و حکمت بی نهایت و ... است آفریده است. بنابراین عالم بر اساس ذات خدا بوجود آمده است.
یکی از جلوه های رحمت خداوند - علاوه بر فراهم نمودن اسباب هدایت تکوینی در وجود انسان - ، فرستادن پیامبران الاهی است که راهنمای بشر برای رسیدن به مرتبۀ کمال نهایی هستند.
اسلام هیچگاه موافق برده داری نبوده، ولی از آنجا که روش تبلیغی اسلام بر اصلاح تدریجی و تغییرات غیر مستقیم است به صورت ظاهری و مستقیم با این پدیده شوم اجتماعی مبارزه نکرد.
انسان ها، به عنوان موجوداتی محدود و متناهی، از دست رسی به بسیاری از خواسته های خود محروم اند و دستانشان برای رسیدن به خواسته ها کوتاه است؛ ناچار و به حسب فطرت انسانی خود، از خداوند باری تعالی به عنوان موجود نامتناهی و با قدرتی نامحدود در دایره ی ممکنات، د
حضرت علی(علیه السلام) چرا هرگز کسانی را که با او جنگ کردند نه کافر دانست و نه فاسق و نه مشرک، بلکه می فرمود اینها برادران ما هستند که بر ما ستم کردند؟!
شهید آیت الله سید محمدباقر صدر: عدلى که مسئولیت هاى جامعه بشرى در چارچوب جانشینى عام بر پایه آن استوار شده، چهره اجتماعى عدل الهى است که پیامبران منادى آن بوده اند و دین آسمانى بر آن، به عنوان اصل دوم از اصول دین و در کنار توحید، تأکید دارد.
اگر کسی بدون توجه به اهل بیت(علیهم السلام) و بدون توسل به آنان تنها دعا کند و از خدا هدایت و قرب او را بخواهد، خدا دعایش را مستجاب نمیکند بلکه باید ضمن توسل به اهل بیت و وارد شدن از راه آنان، دعا نیز بکند و هدایت خود را از خدا بخواهد.
اگر توسل به مردگان جایز است چرا فرزندان یعقوب برای بخشش به قبر حضرت ابراهیم توسل نکردند و از او نخواستند که برای آمرزش آنها دعا کند و به نزد حضرت یعقوب که زنده بود رفتند! آیا این نکته قرآنی دلیل بر بطلان توسل به مردگان نیست!